جشن عبادت دختردایی عزیزم فاطمه خانم
یکی از خاطرات ایام نوروز من جشن عبادت دختردایی ام بود. روز به یاد ماندنی بود دایی و خاله ها و عموها و عمه های فاطمه خانم همه جمع بودند و با هم گفت و شنودی داشتند و شاهد این جشن باشکوه و صمیمی بودند. از اونجایی که من معمولا عصرها چندساعتی می خوابم اونروز کمی دیر به مراسم رسیدم اما در عوض حسابی جبران کردم و تا می تونستم با بچه ها بازی و شیطنت کردیم . طبق معمول جشن با پذیرایی ( چایی و شیرینی و آجیل و میوه) شروع شد و بعد چادر نماز گل گلی فاطمه خانم توسط خالجان بزرگم یعنی عمه جان بزرگش بریده شد: سپس مراسم بریدن کیک توسط فاط...
نویسنده :
امیرمهدی و مامان
22:49